پژمرده نمی شود

خمیازه سنج تهمت عیش رمیده ایم ، می آنقدر نبود که رنج خمار ماند

پژمرده نمی شود

خمیازه سنج تهمت عیش رمیده ایم ، می آنقدر نبود که رنج خمار ماند

دوست داشتنی هایم

سه شنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۱۴ ب.ظ

ﺩﺭ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺍﻭ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺑﯽﺧﻮﺍﺑﯽ ﻣﺮﺍ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﻣﯽﻧﻤﻮﺩ
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽﺑﺎﺭﯾﺪ
ﻭ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﺨﻦ ﻣﯽﮔﻔﺖ
ﻭ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽﺷﻨﻮﺩ
ﺍﻭ ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻠﺐﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﻋﺸﻖ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﯾﻢ
ﻭ ﻣﻦ ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﻋﺸﻖ ﻏﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽﮔﻨﺠﺪ
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻨﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺩﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﮐﯿﻮﻣﺮﺙ ﻣﻨﺸﯽﺯﺍﺩﻩ

  • سولماز راد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی